شخصی از اهل علم در بستر بیماری افتاد و به قدری حالش بد شد که او را رو به قبله خواباندند. وقتی دوستان او با خبر شدند برای عیادت وی به نزدش رفتند. یکی از دوستانش یا اساتیدش کلمه شهادتین را به او تلقین کرد، ولی او به جای اینکه بگوید «اشهد ان لا اله الا الله» می گفت: «نشکن نمی گویم» دوستانش از این حالت وی تعجب می کردند، اتفاقا این شخص بعد از چند روز سلامتی خود را به دست آورد، وقتی راز آن کلمات را که در حال احتضار بر زبان می آورد از او پرسیدند؛ گفت: من یک ساعت داشتم که آن را خیلی دوست داشتم و وقتی می خواستم شهادتین را بر زبان جاری سازم شخصی را می دیدم که با یک دستش چکش را به دست گرفته و در دست دیگرش ساعت را نگه داشته و می گفت: اگر شهادتین را بر زبان بیاوری این ساعت را خواهم شکست. من هم می گفتم: نشکن نمی گویم.
پس هر چیزی را که انسان دوست دارد شیطان در آخرین لحظات با همان چیز می خواهد دین و ایمان انسان را از دستش بگیرد.
باید خیلی به زرق و برق دنیا دل نبندیم چون باعث هلاکت انسان خواهد شد.